چالشهای کارآفرینی در ایران
کارآفرینی یکی از مهمترین مسیرهای رشد اقتصادی و اجتماعی در هر کشوری است. در ایران نیز طی دو دهه گذشته، مفاهیم مرتبط با کارآفرینی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفتهاند که شامل راهاندازی استارتاپها تا گسترش کسبوکارهای کوچک و متوسط میشوند. اما در کنار فرصتها، موانع و چالشهای متعددی پیشروی کارآفرینان ایرانی قرار دارد که هم مسیر رشد را دشوار میکند، هم در بسیاری موارد منجر به توقف یا شکست ایدههای جدید میشود.
واقعیت این است که کارآفرینی در ایران تنها به داشتن یک ایده خوب محدود نمیشود. بلکه کارآفرین باید از پیچوخمهای اداری عبور کند، با مشکلات اقتصادی و قانونی دستوپنجه نرم کند، با موانع فرهنگی روبهرو شود و در نهایت، در بازاری نهچندان قابل پیشبینی دوام بیاورد. در این مقاله، مهمترین چالشهای کارآفرینی در ایران را بررسی میکنیم و تلاش داریم تصویری واقع بینانه از وضعیت موجود ارائه دهیم.
چالشهای کارآفرینی در ایران کدامند؟
در ادامه چالشهای کارآفرینی در ایران را کامل بررسی میکنیم:
ناشناخته بودن مقوله کارآفرینی
یکی از مهمترین چالشهایی که پایه بسیاری از مشکلات دیگر است، ناشناخته بودن یا برداشت نادرست از مفهوم «کارآفرینی» در جامعه ایران است. بسیاری از افراد، کارآفرینی را صرفاً راهاندازی یک کسبوکار کوچک یا فروش محصول میدانند؛ در حالی که کارآفرینی مفهومی فراتر از اینها بوده و به معنی شناسایی فرصتها، خلق ارزش و ایجاد تحول در یک سیستم اقتصادی یا اجتماعی است.
طبق گزارشهای رسمی، آموزش کارآفرینی در ایران اغلب به شکل تئوریک و با فاصلهای زیاد از نیازهای واقعی بازار صورت میگیرد. نتیجه آنکه بسیاری از دانشجویان یا علاقهمندان به این حوزه، شناخت دقیقی از فرآیند کارآفرینی ندارند و نمیدانند از کجا باید شروع کنند. این عدم آگاهی باعث میشود که افراد یا مسیرهای اشتباهی را انتخاب کنند یا از همان ابتدا ناامید شوند.
در مدارس نیز مقوله کارآفرینی هنوز به صورت جدی وارد برنامههای آموزشی نشده است. در حالی که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، آموزش مهارتهای پایهای کارآفرینی از همان مقاطع ابتدایی آغاز میشود. در ایران اما نهتنها سیستم آموزشی، بلکه خانوادهها، رسانهها و حتی نظام مدیریتی کشور نیز در نهادینه کردن فرهنگ کارآفرینی ضعف دارند.
کارآفرینی زمانی در یک کشور ریشهدار میشود که درک عمومی جامعه نسبت به آن بالا رود و از سطح شعار به عمل برسد. بدون ترویج درک صحیح از این مفهوم، حتی بهترین برنامههای حمایتی نیز نمیتوانند نتیجهای پایدار به همراه داشته باشند.
چالش مربوط به کیفیت مدرسان کارآفرینی
یکی دیگر از چالشهای کارآفرینی در ایران، کیفیت پایین آموزش در این حوزه است. کارآفرینی، برخلاف بسیاری از رشتههای دانشگاهی، یک علم صرفاً تئوریک نیست. این حوزه به تجربه عملی، درک واقعی از بازار و توان انتقال مهارتهای بینرشتهای نیاز دارد. با این حال، بسیاری از افرادی که به عنوان مدرس کارآفرینی در ایران فعالیت میکنند، یا سابقه عملی در راهاندازی کسبوکار ندارند یا صرفاً با مفاهیم تئوریک آشنا هستند.
براساس تحلیلها، آموزشهای ارائه شده در مراکز دانشگاهی و حتی برخی نهادهای دولتی، اغلب فاقد رویکرد تجربهمحور و کاربردی هستند. بسیاری از دانشجویان پس از گذراندن واحدهای کارآفرینی، همچنان نمیدانند چگونه یک ایده را اعتبارسنجی کنند، مدل کسبوکار بنویسند یا سرمایه جذب کنند. این خلأ آموزشی، نتیجهای جز دلسردی و کاهش اعتماد به نفس در میان کارآفرینان جوان ندارد.
نکته نگرانکننده دیگر، کمبود مدرسان حرفهای و متخصص است که هم به علم روز مسلط هستند و هم از تجربههای واقعی در اکوسیستم کارآفرینی ایران بهرهمند باشند. در حالی که در کشورهای پیشرو، آموزش کارآفرینی عمدتاً توسط کارآفرینان موفق، سرمایهگذاران خطرپذیر و مربیان باتجربه صورت میگیرد، در ایران هنوز نگاه دانشگاهی خشک و کمعمق بر این فضا حاکم است.
اگر بخواهیم نسلی از کارآفرینان واقعی پرورش دهیم، باید نظام آموزشی کشور بهسمت جذب و تربیت مدرسانی برود که علاوه بر دانایی، «توانایی» آموزش عملی را هم داشته باشند.
چالشهای اقتصادی کسب و کار
وضعیت اقتصادی ایران در سالهای اخیر، یکی از جدیترین موانع برای رسیدن به اهداف کارآفرینی، به خصوص در مورد کسبوکارهای نوپا و کارآفرینان جوان بوده است. نوسانات شدید نرخ ارز، تورم بالا، کاهش قدرت خرید مردم، رکود در بازار مصرف و بیثباتی سیاستهای اقتصادی، شرایطی ایجاد کردهاند که در آن پیشبینیپذیری تقریباً از بین رفته است. در چنین فضایی، تصمیمگیری برای سرمایهگذاری و توسعه کسبوکار با ریسک بالا همراه است.
یکی از مهمترین دغدغههای کارآفرینان، نبود ثبات اقتصادی است. بسیاری از کسبوکارها نمیتوانند برنامهریزی بلندمدت داشته باشند، چرا که شرایط اقتصادی هر روز تغییر میکند. هزینههای تولید به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه و خدمات، مداوم در حال افزایش است و در مقابل، فروش و بازگشت سرمایه اغلب تاخیر زیادی دارد.
از طرف دیگر، دسترسی به منابع مالی، به خصوص سرمایه اولیه، یکی دیگر از چالشهای کارآفرینی در ایران است. بانکها اغلب به کسبوکارهای نوپا و پرریسک وام نمیدهند یا شرایط سختی برای ضمانت در نظر میگیرند. سرمایهگذاران خصوصی هم معمولاً تمایل دارند بر کسبوکارهایی سرمایهگذاری کنند که سریعتر به سود برسند، در نتیجه بسیاری از ایدههای خلاقانه، به دلیل نداشتن پشتیبانی مالی، به مرحله اجرا نمیرسند.
در کنار همه این موارد، مالیاتهای سنگین و پیچیدگی نظام مالیاتی برای کسبوکارهای کوچک و متوسط، فشار مضاعفی به کارآفرینان وارد میکند. برخی از صاحبان کسبوکار از این موضوع گلایه دارند که دولت بهجای حمایت، با قوانین مالیاتی پیچیده و بدون مشوق، آنها را بیشتر تحت فشار قرار میدهد.
در مجموع، میتوان گفت وضعیت اقتصادی بیثبات و فقدان نظام حمایتی مؤثر، از بزرگترین موانع بر سر راه توسعه اکوسیستم کارآفرینی در ایران است.
چالشهای قانونی و اداری کسب و کار
یکی از بزرگترین مشکلات کارآفرینان در ایران، پیچیدگیهای مقررات قانونی است که تأسیس و مدیریت کسبوکارها را با چالشهای فراوانی روبرو میکند. سیستم قانونی ایران، به خصوص برای کارآفرینان تازهکار، بسیار پیچیده و سخت است و بسیاری از آنها را از ادامه مسیر دلسرد میکند. در حالی که در کشورهای پیشرفته، راهاندازی کسبوکارها عمدتاً روندی ساده و سریع است، در ایران فرآیندهای قانونی و اداری بسیاری وجود دارد که زمان و هزینه زیادی را از کارآفرینان میگیرد.
مثلا ثبت یک شرکت در ایران ممکن است چندین ماه طول بکشد و در این مدت، کارآفرینان با موانع متعدد درگیر خواهند بود. علاوه بر این، قوانین متناقض و تعدد نهادهای نظارتی، بسیاری از کسبوکارها را سردرگم میکند. بسیاری از کارآفرینان گزارش دادهاند که برای حل مشکلات خود در سیستم دولتی، باید با مراحل پیچیده و زمانبر دست و پنجه نرم کنند.
چالشهای حقوقی دیگر شامل پیچیدگیهای مربوط به حقوق کار، قوانین مالیاتی، بیمههای اجتماعی و قوانین مرتبط با قراردادهای تجاری است. عدم شفافیت در این قوانین و عدم حمایت از حقوق کارآفرینان و کارمندان، باعث ایجاد مشکلات حقوقی فراوانی برای کسبوکارها میشود.
علاوه بر این، کارآفرینان باید با موانع اداری دیگری مانند تأمین مجوزهای لازم برای شروع فعالیتهای خود، دریافت تاییدیههای مختلف از نهادهای دولتی و گذراندن مراحل طولانی برای دریافت تسهیلات مالی روبهرو شوند. این روندهای پیچیده هم زمانبر بوده و هم هزینههای جانبی زیادی به همراه دارد که ممکن است برای یک استارتاپ کوچک غیرقابل تحمل باشد.
چالشهای فرهنگی و اجتماعی کسب و کار
فرهنگ جامعه نقش بسیار مهمی در موفقیت یا شکست کسبوکارهای جدید دارد. در ایران، چالشهای فرهنگی و اجتماعی یکی از موانع اساسی توسعه کارآفرینی به شمار میرود. بسیاری از این چالشها، به باورهای عمومی، نگرش خانوادهها و طرز فکر جامعه نسبت به شغل، موفقیت و شکست مربوط میشود.
یکی از اصلیترین موانع فرهنگی، دیدگاه منفی نسبت به شکست است. در بسیاری از کشورها، شکست در یک کسبوکار به عنوان بخشی از مسیر یادگیری و تجربه تلقی میشود، اما در ایران، شکست معمولاً با تحقیر، سرزنش و بدنامی همراه است. این نگاه باعث میشود بسیاری از افراد حتی پیش از شروع، از ترس شکست پا پس بکشند.
همچنین، نگاه سنتی به شغل و درآمد در میان خانوادهها هنوز بسیار پررنگ است. بسیاری از والدین ترجیح میدهند فرزندانشان در مشاغل دولتی یا استخدامی کار کنند تا اینکه وارد مسیر پرریسک و پرنوسان کارآفرینی شوند. این موضوع در تصمیمگیری جوانان برای ورود به مسیر راهاندازی کسبوکار تأثیر مستقیم دارد.
از طرف دیگر، نبود فرهنگ کار تیمی و مشارکت در ایران یکی دیگر از موانع اجتماعی جدی برای کارآفرینان است. بسیاری از استارتاپها در مراحل اولیه به دلیل نبود همافزایی، همکاری ناپایدار میان اعضای تیم یا اختلافات در مدیریت گروهی شکست میخورند.
نبود الگوهای موفق و قابل دسترس نیز یکی دیگر از چالشهای کارآفرینی در ایران است. در حالیکه در بسیاری از کشورها، رسانهها به صورت جدی به معرفی کارآفرینان موفق و الگوسازی از آنها میپردازند، در ایران کمتر شاهد معرفی کارآفرینان الهامبخش هستیم.
چالشهای زیرساختی کسب و کار
چالشهای زیرساختی از اصلیترین چالش های کسب و کار هستند. زیرساختها پایههای فنی، ارتباطی، لجستیکی و فناوریهایی هستند که فعالیت کسبوکارها را ممکن و پایدار میسازند. در ایران، ضعف در زیرساختهای کلیدی یکی از موانع جدی رشد و توسعه کارآفرینی است. این چالش هم سرعت و کیفیت خدماترسانی را کاهش میدهد، هم هزینههای جانبی بالایی را نیز بر دوش کارآفرینان میگذارد.
یکی از مهمترین چالشها، زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات است. هرچند در سالهای اخیر، ایران پیشرفتهایی در توسعه اینترنت و شبکه ملی اطلاعات داشته، اما قطعیهای مکرر اینترنت، محدودیت در دسترسی به برخی ابزارهای بینالمللی و نبود بستر مناسب برای تجارت الکترونیک، همچنان دغدغه اصلی بسیاری از کسبوکارها بهویژه در حوزه فناوری است. استارتاپهایی که به ابزارهای آنلاین جهانی نیاز دارند، اغلب بهدلیل تحریمها و فیلترینگ مشکلات جدی را تجربه میکنند.
از سوی دیگر، حملونقل و لجستیک ناکارآمد نیز از جمله زیرساختهای پرهزینه و غیربهینه در ایران است. کارآفرینانی که در حوزه فروش فیزیکی، کالا یا خدمات فعالیت میکنند، با چالشهایی مانند هزینههای بالای ارسال، نبود سیستم رهگیری دقیق، تأخیر در تحویل و نبود همکاری بینسازمانی روبهرو هستند.
زیرساختهای بانکی و مالی نیز مشکلات زیادی دارند. عدم اتصال مؤثر به نظامهای مالی بینالمللی، نبود سیستم پرداخت آنلاین ایمن و سریع و ضعف در خدمات بانکداری دیجیتال از جمله عواملی هستند که اعتماد مشتریان و کارآفرینان را کاهش دادهاند.
در کنار همه این موارد، نبود زیرساختهای حمایتی مانند مراکز رشد تخصصی، شتابدهندههای حرفهای و نواحی صنعتی مجهز نیز فرصت توسعه را از بسیاری از کسبوکارهای نوپا سلب کرده است. بسیاری از شهرهای کوچک و حتی متوسط ایران هنوز از چنین امکاناتی بیبهرهاند.
چالشهای بازار و تاثیر آن بر کسب و کار
بازار، یکی از اساسیترین عوامل موفقیت یا شکست هر کسبوکار است. حتی بهترین ایدهها و باکیفیتترین محصولات در چشم انداز فردی نیز اگر نتوانند جایگاهی در بازار پیدا کنند، محکوم به شکست هستند. در ایران، ساختار بازار با چالشهای متعددی همراه است که مسیر توسعه و ماندگاری کسبوکارهای نوپا را بهشدت دشوار میسازد.
اولین چالش، ناپایداری تقاضا و تغییرات ناگهانی در رفتار مصرفکنندگان است. شرایط اقتصادی بیثبات، تورم بالا، کاهش قدرت خرید مردم و نبود امنیت روانی برای خرید، باعث میشود رفتار بازار قابل پیشبینینباشد. کارآفرینان نمیتوانند با اطمینان برای چند ماه آینده برنامهریزی کنند، چون ممکن است بازار هدف آنها بهسرعت تغییر کند یا توان خرید خود را از دست بدهد.
دومین مشکل، رقابت ناسالم و نبود شفافیت در بازار است. در بسیاری از حوزهها، رقبای غیررسمی بدون پرداخت مالیات یا رعایت استانداردها فعالیت دارند و قیمتشکنی میکنند. این موضوع به کسبوکارهای رسمی و شفاف آسیب جدی وارد میکند. همچنین نبود نظارت کافی بر بازار و تبلیغات غیرواقعی برخی کسبوکارها، اعتماد مشتریان را کاهش داده و فضای رقابتی را مخدوش کرده است.
سومین مانع، نبود دسترسی مناسب به بازارهای بزرگتر، به خصوص بازارهای بینالمللی است. بهدلیل تحریمها، نبود بسترهای صادراتی و مشکلات حقوقی در تعامل با خارج از کشور، بسیاری از استارتاپهای ایرانی مجبورند تنها به بازار داخلی متکی باشند. این در حالی است که ظرفیت بسیاری از این کسبوکارها میتواند فراتر از مرزهای ایران باشد، اما در عمل، دستشان بسته است.
همچنین بسیاری از کسبوکارها مشکل درک ضعیف بازار هدف را دارند. چون تحقیقات بازار در ایران بسیار محدود، پرهزینه و بعضاً غیرقابل اعتماد است، بسیاری از کارآفرینان بدون شناخت کافی از نیازها و رفتار مشتریان وارد بازار میشوند و در نهایت شکست میخورند.
چالشهای کارآفرینی در ایران از نگاه میثم شکری ساز
میثم شکری ساز، کارآفرین و فاندر گروه بین المللی پارس پندار نهاد، معتقد است که کارآفرینی در ایران با موانع متعددی مواجه است که فراتر از مشکلات اقتصادی و قانونی، به ضعفهای فرهنگی و آموزشی ریشهای بازمیگردد. به عقیده او، نبود فرهنگ پذیرش شکست بهعنوان بخشی از مسیر موفقیت، همراه با کمبود آموزشهای عملی و کاربردی در حوزه کارآفرینی، بسیاری از جوانان را از پیگیری ایدههای نوآورانه بازمیدارد. شکری ساز تأکید میکند که برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی، باید نظام آموزشی به سمت تربیت کارآفرینانی با مهارتهای واقعی حرکت کند و جامعه نیز نگرش خود را نسبت به ریسکپذیری و نوآوری تغییر دهد. او بر این باور است که با اصلاح این چالشها، ایران میتواند به بستری برای شکوفایی استعدادهای کارآفرین تبدیل شود.
جمع بندی
کارآفرینی در ایران مسیری جذاب اما پرفرازونشیب است. بسیاری از جوانان، دانشجویان و افراد خلاق با انگیزه ورود به دنیای کسبوکار، در میانه راه با موانعی روبهرو میشوند که هم روند حرکت آنها را کند میکند و حتی در مواردی منجر به توقف کامل مسیر میشود. چالشهای کارآفرینی در ایران کم نیستند، اما نکته کلیدی آن است که با شناخت دقیق این چالشها، میتوان برای حل آنها برنامهریزی کرد. سیاستگذاران، دانشگاهها، نهادهای حمایتی و حتی رسانهها باید در جهت اصلاح ساختارهای آموزشی، قانونی، اقتصادی و فرهنگی گام بردارند.
از سوی دیگر، کارآفرینان نیز با آگاهی از این موانع، میتوانند واقعبینانهتر وارد شوند شده و با آمادگی بیشتر، شانس موفقیت خود را افزایش دهند.
کارآفرینی در ایران اگرچه با مشکلات زیادی روبهرو شده، اما هنوز یکی از مسیرهای ارزشمند برای خلق ارزش، نوآوری و رشد اقتصادی است؛ مسیری که با اصلاحات تدریجی و حمایتهای هدفمند، میتواند به یکی از موتورهای اصلی توسعه کشور تبدیل شود.