بررسی سازگاری شغلی از دیدگاه دکتر میثم شکری ساز
سازگاری شغلی یکی از مفاهیم کلیدی در زمینه مدیریت منابع انسانی و روانشناسی سازمانی است. این مفهوم مربوط به توانایی فرد برای تطبیق و سازگاری با نیاز ها و وظایف شغلی است. برای تعریف سازگاری شغلی باید گفت سازگاری شغلی نشان دهنده تعادل و هماهنگی بین مهارت ها، استعداد ها، انگیزه ها و ارزش های فرد با نیاز های شغلی و فرصت های موجود در سازمان است. همچنین در ادامه تعریف سازگاری شغلی باید گفت وقتی یک فرد با محیط شغلی خود سازگاری داشته باشد، احتمال ماندگاری او در سازمان افزایش خواهد داشت. برای سازگاری شغلی چندین عامل مختلف از جمله مهارت ها، توانمندی ها، دانش فنی و تجربه کاری تاثیر گذار هستند. به طور کلی می توان گفت سازگاری شغلی از اهمیت بالایی در سازمان برخوردار است. دکتر میثم شکری ساز معتقد است که سازگاری شغلی می تواند به ایجاد حس تعلق و ارتباط قوی با سازمان کمک کرده و رضایت کارکنان را بالا ببرد.
نظریه های سازش شغلی
نظریه های سازش شغلی، مجموعه ای از مدل ها و تئوری ها هستند که تلاش می کنند رابطه بین افراد و سازمان ها را در محیط کار بررسی کرده و عواملی که بر رضایت شغلی، مشارکت سازمانی و تمایل به باقی ماندن در سازمان تأثیر گذار هستند را شناسایی کنند. نظریه های سازش شغلی معمولاً به عوامل متفاوتی مانند نیاز ها، انگیزه ها، ارتباطات سازمانی و عوامل فردی می پردازد.
رایج ترین و برجسته ترین نظریه های سازش شغلی عبارتند از:
- نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو
- نظریه دو عاملی
- مدل ویژگی های شغلی
- رویکرد گرایشی
- تئوری اختلاف
- نظریه گروه مرجع
سلسله مراتب نیازها یکی از نظریه های سازش شغلی
به گفته دکتر میثم شکری ساز کارآفرین و هنرمند ایرانی نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو یکی از اولین نظریه های سازش شغلی است که عوامل مهم رضایت شغلی را بررسی کرده است. این نظریه اعتقاد دارد نیاز های انسانی یک سلسله مراتب پنج سطحی را تشکیل می دهند که شامل نیاز های فیزیولوژیکی، ایمنی، تعلق _ عشق، احترام و خودشکوفایی است. طبق سلسله مراتب نیازهای مزلو نیازهای اساسی مانند نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی ابتدا و سپس نیازهای پیچیده تر مانند تعلق و احترام باید برآورده شوند.
نظریه دو عاملی
نظریه دو عاملی به عنوان نظریه انگیزش – بهداشت هرزبرگ نیز شناخته می شود. این نظریه استدلال می کند که رضایت شغلی و نارضایتی در دو پیوستار متفاوت قرار داشته و هر کدام مجموعه ای از عوامل خاص خود را دارند. این نظریه کاملا متضاد با دیدگاه سنتی است که رضایت و نارضایتی شغلی را وابسته به یکدیگر می داند. هرزبرگ و همکارانش در مطالعه اصلی خود چهارده عامل مرتبط با رضایت شغلی را بررسی کردند. آنها این عوامل را به عنوان عوامل بهداشتی یا انگیزشی طبقه بندی کردند. عوامل انگیزشی باعث افزایش رضایت شغلی شده و عوامل بهداشتی از نارضایتی شغلی جلوگیری می کنند.
مدل ویژگی های شغلی یکی دیگر از نظریه های سازش شغلی
مدل ویژگی های شغلی یکی از نظریه های سازش شغلی پذیرفته شده در مورد طراحی کار است. این نظریه توسط روانشناسان سازمانی ریچارد هکمن و گرگ اولدهام در سال 1975 ارائه شده است. طبق این نظریه، ویژگی های شغلی خاص مانند هویت وظیفه، اهمیت وظیفه، استقلال و بازخورد، به رضایت شغلی کارکنان کمک می کند. مدل ویژگی های شغلی معتقد است با شناسایی و تقویت این ویژگیها، سازمانها میتوانند مشاغلی را طراحی کنند که رضایت، رفاه و انگیزه کارکنان را افزایش داده و عملکرد آنها را بهبود ببخشند.
تئوری اختلاف از معروفترین نظریه های سازش شغلی
یکی از معروف ترین نظریه های سازش شغلی مدل تئوری اختلاف است. نام دیگر این نظریه، تئوری تاثیر است که توسط ادوین آ. لاک در سال 1976 ایجاد شده است. این نظریه نشان میدهد که رضایت شغلی یک فرد به جای برآورده شدن یا برآورده نشدن نیازهایش، ناشی از آن چیزی است که او احساس می کند. تئوری اختلاف نشان می دهد که نارضایتی زمانی رخ می دهد که فرد کمتر از آنچه می خواهد دریافت کند.
نظریه گروه مرجع از نظریه های سازش شغلی
تئوری گروه مرجع به مفهوم این است که افراد در محیط کار خود تمایل دارند خود را با گروههای مشابه و مرجع مقایسه کنند و رفتار ها و عملکرد ها را بر اساس آنها ارزیابی کنند. بر اساس تئوری گروه مرجع، افراد در محیط کار خود دو نوع گروه مرجع ( گروه مرجع وابسته و گروه مرجع ارزشی) را در نظر میگیرند. تئوری گروه مرجع تأکید دارد که افراد درصدد تطابق با اعضای گروه مرجع خود هستند و تلاش می کنند تا در مقایسه با آنها بهبود یافته و رضایت شغلی خود را افزایش دهند.
عوامل موثر بر سازگاری شغلی
دکتر میثم شکری ساز معتقد است عواملی که می توانند بر سازگاری شغلی تأثیر بگذارند، بسیار گسترده هستند و ممکن است با توجه به شرایط و محیط کاری متفاوت باشند. در زیر، به برخی از عوامل مهم که معمولاً بر سازگاری شغلی تأثیر گذار هستند، اشاره خواهم کرد.
برخی از عوامل موثر بر سازگاری شغلی از دیدگاه دکتر میثم شکری ساز عبارتند از:
تاثیر مهارت ها و استعداد ها در سازگاری شغلی
تطبیق مهارت ها و استعداد های فرد با نیازهای شغلی می تواند به سازگاری شغلی کمک کند. فردی که برای انجام وظایف شغلی خود دارای مهارت ها و استعداد های لازم است، احتمالاً بهترین عملکرد را خواهد داشت.
تاثیر انگیزه و علاقه در سازگاری شغلی
عوامل انگیزشی مانند رضایت شغلی، ارزش های شغلی، فرصت های پیشرفت و توسعه شغلی می توانند بر سازگاریشغلی تأثیرگذار باشند. وجود انگیزه و علاقه در انجام وظایف شغلی می تواند فرد را مشتاقانه به تطبیق و سازگاری با شغل خود ترغیب کند.
تاثیر محیط کاری در سازگاری شغلی
عواملی مانند فرهنگ سازمانی، روابط کاری، سیاست های سازمانی و شرایط فیزیکی محیط کاری می توانند بر سازگاریشغلی تأثیرگذار باشند.
دیگر عوامل موثر بر سازگاری شغلی
تاثیر تعاملات سازمانی در سازگاری شغلی
ارتباطات و تعاملات میان فرد و همکاران، مدیران و سایر اعضای سازمان نیز می تواند بر سازگاری شغلی تأثیر گذار باشد. حمایت اجتماعی، همکاری و تعامل مؤثر با افراد دیگر می تواند روحیه کاری را ارتقا داده و به سازگاری شغلی کمک کند.
تاثیر تعادل کار و زندگی در سازگاری شغلی
تعادل بین زمان و انرژیی که فرد صرف کار و سایر جنبه های زندگی می کند، نقش مهمی در سازگاری شغلی ایفا می کند. فرصت های استراحت مناسب، گذراندن وقت با خانواده و فعالیت های غیر کاری می توانند به فرد کمک کنند تا تعادل مناسبی بین کار و زندگی ایجاد کند. این موضوع می تواند از بهم ریختگی روانی و استرس شغلی جلوگیری کند.
تاثیر فرصتهای رشد و توسعه در سازگاری شغلی
فرصت هایی برای یادگیری، رشد و پیشرفت شغلی می تواند سازگاری شغلی را تقویت کنند. فردی که به توسعه حرفه ای خود اهمیت می دهد و فرصت های آموزشی و پیشرفت شغلی در اختیار دارد، احتمالاً سازگاری بیشتری با شغل خود خواهد داشت.
ادامه عوامل موثر بر سازگاری شغلی
تاثیر پشتیبانی سازمانی در سازگاری شغلی
از دید دکتر میثم شکری ساز حمایت و پشتیبانی سازمانی به شکل های مختلف می تواند بر سازگاری شغلی تأثیر بگذارد. ارائه منابع و تجهیزات مناسب، ایجاد فرصت های آموزش و پیشرفت، سیاست های منصفانه در پرداخت پاداش و… می تواند سازگاری شغلی را تسهیل کند.
این مطلب ادامه دارد…